اصطلاحات انگلیسی با رنگ ها

اصطلاحات انگلیسی با رنگ ها

To see red

خیلی عصبانی شدن.

.John saw red when he heard someone shouting at his mother

جان وقتی دید کسی بر سر مادرش داد میکشد از کوره در رفت.

 

Tickled pink

خیلی خوشحال شدن

.Anna was tickled pink that her fiancé had made such an effort for her birthday       

آنا از تلاشی که نامزدش برای تولد او کرده بود، گونه هایش گل انداخت.

 

To feel Blue

خیلی ناراحت بودن

What’s that the matter with you today? You seem really blue. Is there something you’d like to talk about

 امروز چته تو؟ سر حال نیستی. چیزی هست که بخوای در موردش صحبت کنی؟

 

Golden opportunity

فرصت طلایی.

Think carefully about what you’re going to do, this is a golden opportunity, and you don’t want to mess it up! 

به اینکه میخوای چیکار کنی با دقت فکر کن. این یک فرصت طلاییه و تو نمیخوای که خرابش کنی

 

Gray area

نقاط (شرایط) مبهم

Some of the current rules surrounding bedroom tax in the UK seem to be in a grey area, as many residents disagree with its determining factors.

برخی از قوانین کنونی در انگلستان، پیرامون مالیات اتاق خواب در هاله ای ابهام قرار داره، از اونجایی که شهروندان بسیاری با فاکتور های معین کننده ی آن مخالفت می کنند.

 

Green belt

محدوده ای از زمین کشاورزی

.Our city has a policy of increasing the green belt around it

 شهر ما سیاستی مبنی بر افزایش کمربند سبز اطراف خودش را دارد

 

Whitewash something

ماست مالی کردن

The government was accused of trying to whitewash the scandal over charity pay-outs      

دولت به تلاش جهت سرپوش گذاشتن بر رسوایی با پرداخت هزینه های خیریه متهم شد

 

Yellow-bellied

آدم بزدل و ترسو

     There is no point in asking him what to do. He is a yellow-bellied coward, and won’t stand up       for what is right

اینکه از اون بپرسیم چیکار کنیم بی فایدست.اون یک ترسوی بزدله و پای حق نمی ایسته.

          

 Black market

مکان خرید و فروش غیرقانونی

jerry used to sell cigarettes from south America on black market

جری یک مدت سیگار هایی از آمریکای جنوبی رو در بازار سیاه می فروخت.

 

 

 

 




محصول با موفقیت به سبد خرید اضافه شد